تاريخِ نگارش و تدوين قرآن، يكي از مهم ترين مباحث مربوط به اين كتاب آسماني است كه از ديرباز، مورد توجّه و كنكاش محقّقانِ رشته علوم قرآن قرار داشته است.
از كاوش در تاريخچه اين بحث، به دست مي آيد كه مفهوم «جمع قرآن» به دو معني زير است:
1. حفظ و به خاطر سپردن آيات؛ بر اساس اين برداشت، به حُفّاظ قرآن «جَمّاع القرآن» مي گويند.
2. نگارش قرآن؛ و اينكه سير تاريخي نگارش قرآن چگونه و داراي چه مراحلي است؟
اين نوشتار، به بررسي اجمالي نوع دوم و «نقش اهل بيت عليهم السلام در نگارش قرآن» پرداخته است. اما قبل از آغاز، اشاره به «انواع خط در زمان رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم» و «كُتّاب وحي» - كه با موضوع مورد نظر ارتباط مستقيم دارند - ضروري به نظر مي رسد.
در ايّام كتابت قرآن، ساكنان شبه جزيره عربستان، با دو نوع خط آشنايي داشتند:
از برجسته ترين خوشنويسان اين نوع خط، حضرت علي عليه السلام بود. در آن زمان، نگارش با اين خط بيشتر معمول بود و تا اوائل قرن پنجم، اقبال عمومي از اين خط ادامه داشت.
هرچند اين نوع خط در زمان رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم كاربرد داشته و آن حضرت معمولاً در نامه نگاري هايش از اين خط استفاده مي نموده است؛ از اوائل قرن پنجم به بعد، استفاده از اين خط، گسترش يافت و ديگر خط كوفي از رقابت با آن عاجز ماند.
در يك جمع بندي مي تواند گفت كه: در زمان حيات پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم قرآن را بيشتر با خطّ كوفي و ساير متون را با خطّ نسخ مي نگاشتند.(1)
يكي از معجزات قرآن اين بود كه آورنده آن از داشتن سواد خواندن و نوشتن محروم بود. به اين جهت پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم در قرآن و روايات به «امّي»(2) شهرت يافت. لذا خود آن حضرت قدرت نگارش آيات قرآن را نداشت، و نيز انبوه كارهاي تبليغي و ابلاغ وحي به مردم، به حضرت اجازه نمي داد تا با فراگيري اين فن به نگارش قرآن بپردازد. همين طور، ضرورت نگارش قرآن، روز به روز بيشتر احساس مي شد؛ بهترين گزينه در اين مورد، استفاده از افراد دلسوز، هنرمند و كاتبي بود كه كم و بيش در بين ياران رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم وجود داشت. به جمعي از اصحاب رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم كه در زمان آن حضرت به نگارش قرآن پرداختند، «كُتّاب وحي» مي گويند. در تعداد نويسندگان وحي، اختلاف است و برخي تعداد آنها را بالغ بر 45 نفر دانسته اند. كاتبان وحي، قرآن را بر روي هر چيزي كه قابل نوشتن بود، مي نگاشتند. كتاب مقدّسي كه ما امروز، به عنوان «قرآن كريم» مي شناسيم، حاصل تلاش و دلسوزي آنان است و اگر جانفشاني هاي آنان به ويژه حضرت علي عليه السلام نبود، بدون ترديد، قرآن در امتداد سير تاريخي اش، دستخوش نظرها و سليقه هاي ناسالم مي شد.
آنچه كه بيانش ضروري مي نمايد، اين است كه بهترين و بدترين ياران پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم در اين «كانون نويسندگان» عضويت داشتند. بهترين آنها، علي عليه السلام و بدترين آنها، معاوية بن ابي سفيان و عبدالله بن سعد بن ابي سرح - برادر رضاعي عثمان - است كه فرجام كارش به ارتداد گراييد و ديگر بار، در ايّام فتح مكّه به اسلام بازگشت. نخستين كاتب وحي در مكّه عبدالله بن سعد و در مدينه، أُبَيّ بن كعب و زيد بن ثابت، و شايسته ترين و موفّق ترين آنها، علي بن ابي طالب عليه السلام بود.(3)
به طور كلّي در «تدوين قرآن» دو ديدگاه مهم وجود دارد:
الف) تدوين قرآن در زمان پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم.
ب) تدوين قرآن در زمان خلفا. شايان ذكر است كه هريك از ديدگاه هاي فوق، دلايل و طرفداراني دارد كه نگارنده درصدد بيان آراء و انديشه هاي آنان نيست؛ ولي از آنجايي كه اين نوشتار بحث «نقش اهل بيت عليهم السلام در نگارش قرآن» را پي گرفته، ناگزيريم به صورت اجمال، به سير تدوين و نگارش قرآن - بويژه در زمان خاتم الأنبياءصلي الله عليه وآله وسلم - اشاره كنيم.
از بررسي روايات و شواهد تاريخي چنين استفاده مي شود كه در زمان پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم چينش كلمات، ترتيب و تدوين سوره ها به صورت كنوني انجام گرفت؛ ولي در زمان خلفا دو مرحله زير بر تدوين قرآن كريم افزوده شد.
در زمان ابوبكر، مصحف هاي پراكنده در يك مجلّد قرار داده شد. او، زيد بن ثابت را مأمور كرد تا مصحف هاي پراكنده را يك جا جمع نموده و به صورت كتابِ مدوّن در آورد و در جلدي قرار دهد. ابوبكر اين عمل را زماني آغاز كرد كه خطر قتل و نابودي حافظان و حاملان قرآن به طور جدّي احساس مي شد. در زمان او حدود 70 نفر از قاريان قرآن در جنگ با مسيلمه كذّاب و صدها نفر در جنگ هاي قبل از آن كشته شده بودند، و بيم آن مي رفت كه در آينده نزديك تمام حاملان قرآن كشته شوند و قرآن بدون سر و سامان باقي مانده و دستخوش حوادث احتمالي گردد.
سخن ديگر اينكه: قرآنِ تدوين شده، بعد از ابوبكر، به دست عمر رسيد و بعد از او در اختيار دخترش حفصه قرار گرفت. عثمان در عصر خويش، با فراخواندن آن قرآن از حفصه، به توحيد مصاحف پرداخت. زيرا در زمان او بيش از 15 سال از رحلت پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم گذشته بود. در اين مدّت سرزمين اسلام گسترش يافته، زبانها و لهجه هاي گوناگون در حوزه اسلام به وجود آمده و باعث تشديد اختلاف قرائات شده بود. عثمان براي جلوگيري از اين اختلافات 12 نفر را به سرپرستي زيد بن ثابت تعيين كرد تا به توحيد مصاحف بپردازند.
نخستين كسي كه بعد از رحلت رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم كمر به تدوين قرآن پرداخت و عنوان پرافتخار «اوّلين خادم و جامع قرآن» را از آنِ خود ساخت، حضرت علي عليه السلام بود.
در مورد اينكه نخستين «جامع قرآن» چه كسي است؟ اندكي اختلاف وجود دارد، تشيّع اين عنوان ارزشمند را از آنِ مولاي متقيان علي ابن ابي طالب عليه السلام؛ ولي اهل سنت علاوه بر آن حضرت، ابوبكر، عمر و سالم را نيز جزو نخستين تدوين كنندگان قرآن مي شمارند.
قدر جامعِ هردو ديدگاه، اين است كه بعد از رحلت رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم نخستين كسي كه كمر به تدوين قرآن پرداخت و عنوان پرافتخار، «اوّلين خادم قرآن» را از آنِ خود ساخت، حضرت علي عليه السلام است. چرا كه افضليت و جامعيت آن حضرت بركسي پوشيده نيست و فريقين به اين مطلب تصريح كرده اند. و نيز اين ديدگاه با سخن رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم سازگاري دارد كه در آخرين لحظات عمر شريفش خطاب به علي عليه السلام فرمود:
«يا عَليِّ، القُرآنُ خَلْفَ فَراشي في الصُّحُفِ وَالحَريرِ وَالقَراطيس فَخُذُوهُ وَاجْمَعُوا وَ لا تُضَيِّعُوهُ؛ اي علي! قرآن در پشت بستر من در صحف (انواع الواح)، حرير، و كاغذها قرار دارد، آن را جمع آوري كنيد و ضايع نسازيد.»(4)
بر اساس اين وصيّت ارزشمند رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم بود كه علي عليه السلام به تدوين كامل و جامع قرآن پرداخت. خودش در اين مورد مي فرمايد:
«آلَيْتُ أَنْ لا آخُذَ رِدائي إلاَّ لِصَلوةِ جُمُعَةٍ حَتَّي أَجْمَعَ القُرآنَ فَجَمَعْتُهُ (5)؛ سوگند ياد كردم كه رداء در برنگيرم جز براي نماز جمعه تا آنگاه كه قرآن را جمع آوري نمايم، و در نهايت، موفّق به تدوين آن شدم.»
علي عليه السلام نسبت به قرآن مجيد، در ابعاد مختلف تلاش ورزيد. تدوين و نگارش قرآن يكي از اين محورهاست.
حضرت علي عليه السلام از يك سو، با خطّ خوش كوفي آشنا بود و از ديگر سو، از برجسته ترين شاگردان رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم و همراه و همراز آن حضرت محسوب مي شد. و نيز تنها كسي بود كه همواره در پيدا و پنهان، با رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم حشر و نشر داشت و از همين روزنه، به شأن نزول، محكم، متشابه، ناسخ و منسوخ هاي قرآن آگاهي كامل داشت. خودش در اين مورد چنين اشاره مي كند:
«هر آيه اي نازل مي شد، رسول الله آن را بر من قرائت و املا مي نمود و من مي نوشتم و تأويل و تفسير و ناسخ و منسوخ و محكم و متشابه آن را آگاه مي نمود.»(6)
چنين شد كه حضرت علي عليه السلام بعد از رحلت رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم به يكي از اساسي ترين دغدغه هاي اساسي آن بزرگوار جامه عمل پوشاند و به جمع آوري و تدوين قرآن - كه ضرورت بسيار داشت - پرداخت.
حضرت علي عليه السلام در مورد تدوين مصحف خود فرمود:
«لَمَّا قُبِضَ رَسُولُ الله صلي الله عليه وآله وسلم أَقْسَمْتُ أَو حَلَفْتُ أَنْ لا أَضَعَ رِدائي عَنْ ظَهْرِي حَتَّي أَجْمَعَ ما بَينَ اللَّوحَينِ فَما وَضَعْتُ رِدايِ حَتَّي جَمَعْتُ القُرآن (7)؛ وقتي رسول الله صلي الله عليه وآله وسلم رحلت كرد، قسم ياد نمودم كه ردا بر دوش نگيرم تا وقتي كه قرآن را جمع آوري كنم، و ردا برنگرفتم تا قرآن را تدوين نمودم.»
شايان ذكر است كه متن و محتواي قرآن حضرت علي عليه السلام هيچ تفاوتي با قرآن موجود نداشت، تنها تفاوت مصحف آن حضرت با قرآن موجود، در امور زير بود:
1. سوره ها بر اساس «شأن نزول» ترتيب و تدوين يافته بود؛ مثلاً سوره علق اوّل، سوره مزمّل دوم، سوره مدثّر سوم و...
2. در حاشيه قرآنِ آن حضرت برخي شأن نزول ها، ناسخ و منسوخ ها، محكم و متشابه هاي قرآن شرح داده شده بود. در اين مورد، اصبغ بن نباته از آن حضرت نقل مي كند كه فرمود:
«إِنّي لأعرِفُ ناسِخَهُ وَ مَنْسُوخَه وَ مُحكَمَه وَ مُتَشابِهَه... أَعْرفُ فيما اَنْزَلَ وَ في أيِّ يَومٍ وَ في أَيِّ مَوضِعٍ؛ من به ناسخ و منسوخ، محكم و متشابه، شأن نزول ها، و اينكه كجا و در مورد چه كسي نازل شده اند، آگاهي دارم.»(8)
همان طور كه بيان شد، حضرت علي عليه السلام با آن همه آگاهي هايي كه از درون و بيرون قرآن داشت، به تدوين قرآن پرداخت؛ ولي متأسفانه مورد پذيرش واقع نشد. چون، نگارش شأن نزول ها و تفسير برخي آيات با خواسته خلفاي زمان، سازگار نبود!
ابوذر غفاري - صحابه گرامي رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم - نقل مي كند كه علي عليه السلام قرآنش را نزد بزرگاني از مهاجر و انصار برد: «فَلَمَّا فَتَحَهُ اَبُوبكر خَرَجَ في أَوّلِ صَفْحَةٍ فَتَحَها فَضائِحُ القَومِ فَوَبَثَ عُمَرُ وَ قالَ: يا عَلِيٌّ أَرْدُدْهُ فَلاحاجَةَ لَنا فِيهِ فَأَخَذَهُ عَلِيٌّ وَ انْصَرَفَ (9)؛ وقتي ابوبكر قرآن علي عليه السلام را گشود، در همان صفحه اوّل فضايح و طعن هايي نسبت به برخي مشاهده كرد. لذا عمر از جا پريد و گفت: ما نيازي به اين قرآن نداريم برگردان. و امام علي عليه السلام آن را برگرداند.»
و نيز از خليفه دوم در اين مورد نقل شده كه گفت:
«اِنَّ عَليّاً جاءَنا بِالقُرآنِ وَ فِيهِ فَضائِحُ المُهاجِرينَ وَالأَنصارِ؛ علي قرآني آورد كه در آن طعن هايي بر مهاجرين و انصار وجود داشت.»(10)
در مدّت نگارش و تدوين قرآن به وسيله علي عليه السلام نيز اقوال مختلفي وجود دارد. ابن نديم نگارش قرآن آن حضرت را سه روز دانسته و مي نويسد:
«آن حضرت سوگند ياد كرد كه رداء بر دوش نگيرد، مگر آنگاه كه قرآن را فراهم آورد. سه روز از خانه بيرون نيامد تا قرآن را جمع كرد.»(11)
علاّمه مجلسي مدّت نگارش آن قرآن را شش ماه دانسته و نقل مي كند:
«جَمَعَهُ بَعْدَ مَوْتِ النَّبيّ سِتَّةَ أَشْهُرٍ»(12).
شايان ذكر است كه: تدوين كامل قرآن توسّط حضرت علي عليه السلام چه در مدّت سه روز انجام شده باشد و يا شش ماه، خيلي اهميّت ندارد؛ مهم آن است كه آن حضرت به انجام چنين كاري موفّق شد و ديْن خودش را نسبت به اسلام و قرآن انجام داد. گرچه برخي قرائن بر غير واقعي بودن نظر ابن نديم، دلالت مي كند.
در اينجا شايسته مي نمايد كه به اين سؤال پاسخ داده شود: سرانجام قرآن علي عليه السلام چه شد و اكنون آن مصحف شريف كجاست؟
همان طوري كه قبلاً اشاره شد، حضرت علي عليه السلام قرآن را به ترتيب نزول (مكّي و مدني بودن سوره ها» و با افزودن شأن نزول ها و تفسير برخي آيات تدوين كرد و به حضور بزرگان قوم آورد؛ ولي آنها بنا به عللي از پذيرفتن آن خودداري كردند. در آن هنگام فرمود:
«هان! سوگند به خدا! از امروز به بعد، هرگز آن را نخواهيد ديد، فقط بر من لازم بود كه پس از فراهم كردن و جمع نمودن آن، شما را آگاه سازم تا آن را بخوانيد.»(13)
از اين روايت استفاده مي شود كه دسترسي افراد عادّي به قرآن آن حضرت امكان پذير نيست.
با اين وجود، از ابن نديم نقل شده كه گفت: «در زمان خود، نزد «ابي يعلي حمزه حسني» مصحفي ديدم كه از آن، اوراقي افتاده بود. اين مصحف به خطّ علي عليه السلام نگارش شد(ه بود) كه آن را بنوحسن (فرزندان حسن) در طيّ مرور زمان به ميراث گرفته بودند.»(14)
در اين سخن ابن نديم، دو اشكال وجود دارد:
1. اينكه ابن نديم مي گويد: «آن مصحف شريف را نزد ابي يعلي ديدم»، با آن سخن حضرت علي عليه السلام كه فرمود: «از اين به بعد هرگز آن را نخواهيد ديد»، سازگاري ندارد!
2. نصوص صريحي كه از امامان معصوم - بويژه علي عليه السلام - در اختيار داريم، همه گوياي آن است كه قرآن آن حضرت نبايد از خاندان امامان جدا شود؛ چگونه آن مصحف شريف از خاندان امامان بيرون رفت و به دست ابي يعلي رسيد؟
در پاسخ بايد گفت: شايد علي عليه السلام چندين مرتبه دست به نگارش قرآن زده و آن مصحفي كه براي نخستين بار نگاشت و به نزد خلفا برد، همچنان در خاندان امامان به عنوان «ميراث امامت» باقي مانده است. به احتمال قوي، مصاحف ديگري هم آن حضرت نگاشته كه خارج شدن آن از خاندان امامان و مشاهده ديگران، اشكال ندارد. پرواضح است كه وجود چنين مصاحفي در نزد برخي از نوادگانش، از جمله ابي يعلي، اشكال ندارد. اكنون از آن مصحفي كه ابن نديم در نزد ابي يعلي ديده، اثري نمانده است.
با اين بيان، مصاحف منسوب به علي عليه السلام كه اكنون وجود دارند، قابل توجيه و پذيرش است. در صورتي كه بتوانيم اين مصاحف را ثابت كنيم كه از حضرت علي عليه السلام است، بايد بگوييم كه هيچ يك از آنها، آن مصحفي كه حضرت ديدنش را نفي كرد، نيست؛ و ممكن است نگارش هاي بعدي آن حضرت باشد.
سرنوشت نخستين مصحف علي عليه السلام هنوز كاملاً براي ما روشن نيست. تنها راهنماي ما در اين مورد كه فرجام آن مصحف شريف چه شد؟ روايات است. روايات، قرآن علي عليه السلام را به عنوان «ميراث امامت» دانسته و آن را اكنون در اختيار حضرت صاحب الامرعليه السلام مي دانند. روايات زير، بر اين نكته تأكيد دارند:
1. حضرت علي عليه السلام در گفت وگويي كه با طلحه انجام مي دهد، بعد از آنكه قرآن موجود را مورد تأييد قرار مي دهد و طلحه و ديگران را به پيروي از آن فرا مي خواند، مي افزايد:
«... أَمَرَني رَسُولُ اللهِ أَنْ أَدْفَعَهُ اِلي وَصيّي وَ أَولَي النَّاسِ بَعْدي بِالنَّاسِ ابْنِي الْحَسَن ثُمَّ يَدْفَعَهُ ابْنِي الحَسَنُ إِلَي ابْني الْحُسَينِ ثُمَّ يَصيرُ واحِداً بَعدَ وَاحِدٍ مِنْ وُلْدِ الحُسَينِ حَتَّي يَرِدَ آخِرُهُمْ عَلي رَسُولِ اللهِ...(15)؛ رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم به من فرموده تا قرآني كه جمع آوري نمودم را نزد برترين و سزاوارترين انسان بعد از خودم براي زمامداري مسلمانان، كه فرزندم حسن باشد، تحويل دهم. او نيز به حسين تحويل دهد و در نزد اوصيا، يكي پس از ديگري، قرار گيرد تا آخرين آنها به رسول الله صلي الله عليه وآله وسلم برگرداند...»
2. كليني از امام صادق عليه السلام روايت مي كند كه فرمود:
هنگامي كه قائم عليه السلام قيام كند، كتاب خدا را در حدّ واقعي آن خواهد خواند و مصحفي كه علي عليه السلام نوشته بود را، ارائه خواهد داد.»(16)
از اين روايات استفاده مي شود كه قرآن علي عليه السلام، به عنوان يك «ميراث ماندگار»، در اختيار امامان بعد از آن حضرت قرار مي گرفت و هر امامي آن را به امام بعدي تحويل مي داد و به صورت امانت، در نزد آنان نگهداري مي شد.
مصاحفي در نقاط مختلف جهان وجود دارد كه منسوب به علي عليه السلام است. معرّفي اجمالي و ذكر محلّ نگهداري آنها خالي از لطف نيست:
ابوعبدالله زنجاني مي نويسد:
«من در ذي حجّه سال 1353 ق. در كتابخانه اميرالمؤمنين نجف، قرآني را به خطّ كوفي ديدم كه در پايان آن آمده است: «كَتَبَهُ عَليُّ بْنِ أبيطالِبٍ في سَنَةِ أَرْبَعينَ مِنَ الْهِجْرَةِ؛ اين قرآن را علي عليه السلام در سال چهلم هجري نوشته است.»
وي سپس مي افزايد:
«چون كلمه «ابو» و «ابي» در شيوه نگارش كوفي، همانند يكديگر نوشته مي شود، افرادي كه به خطّ كوفي آشنايي كافي نداشتند، پايان اين مصحف را به صورت «كتبه علي بن ابيطالب...» خواندند.»(17)
لازم به ذكر است كه اين قرآن بر روي پوست آهو و با مشخّصات املايي «ابوالأسود» نگاشته شده و مربوط به قرن سوم است. در تصوير شماره 1 كه مربوط به اين قرآن است، مي خوانيم:
«بسم الله الرّحمن الرّحيم والسّماء ذات البروج واليوم الموعود و شاهد...»
نسخه اي از قرآن منسوب به علي عليه السلام در موزه ايران باستان، نگهداري مي شود. در پايان آن چنين مي خوانيم: «كَتَبَهُ وَ ذَهَبَهُ عَليُّ بْنِ أبيطالِبٍ». اين قرآن بر روي پوست، به خطّ كوفي نوشته شده كه فاقد تاريخ نگارش است.
سيّد محمّد باقر حجّتي، در مورد اين قرآن مي نويسد:
«اگر اين نسخه واقعاً از علي بن ابيطالب عليه السلام باشد، هيچ نسخه قرآن، قديمي تر از آن وجود نخواهد داشت؛ ولي اين انتساب، بسيار بعيد است. زيرا در اين نسخه نقطه هاي اعراب به كار رفته و تزئيناتي در آن ديده مي شود كه آن را به قرن هاي سوم و چهارم مربوط مي سازد و مسلّماً از علي بن ابيطالب عليه السلام نيست؛ بلكه آن را يك نويسنده ايراني، شايد از روي نسخه منسوب به اميرالمؤمنين عليه السلام استنساخ و كپيه كرده است و شامل 154 صفحه است.»(18) اين نسخه در قطع 5/23 * 34 سانتيمتر مي باشد.
قرآني منسوب به علي عليه السلام در موزه آستان قدس رضوي است كه از سوره هود آغاز و تا پايان سوره كهف ادامه دارد. اين قرآن به خطّ كوفي و روي پوست آهو نوشته شده و در پايان آن، عبارت: «كَتَبَهُ عَليُّ بْنِ أبيطالِبٍ» ديده مي شود. مشخّصات املايي ابوالأسود و تزئينات موجود در آن، اين قرآن را به قرن سوم پيوند مي دهد. در هر صفحه اين قرآن 15 سطر گنجانده شده است.
اين نسخه قبلاً 69 و اكنون داراي 68 برگ، به قطع بياضي و به اندازه 2/32 * 5/23 سانتيمتر مي باشد.
اين نسخه در موزه قرآن آستان قدس رضوي در ويترين شماره 10 نگهداري مي شود.
نسخه اي از قرآن در كتابخانه سلطنتي سابق تهران در 17 برگ، روي پوست و با خطّ كوفي موجود است كه منسوب به حضرت علي عليه السلام است. اين قرآن نيز با داشتن ويژگي هاي املايي ابوالأسود، نمي تواند مصحف آن حضرت باشد.
در مورد ساير قرآن هاي منسوب به علي عليه السلام يكي از پژوهشگران چنين مي نويسد:
«شايد نسخه هاي ديگري از قرآن منسوب به علي عليه السلام در كنار و گوشه دنيا موجود باشد، ولي آنچه از نسخه ها[يي ] كه ديده شد، با دلائل علمي و تاريخي نمي توان به عنوان مصحف دستخطّ اميرالمؤمنين علي عليه السلام تلقّي گردد.»(19)
اين قرآن به خطّ كوفي، روي پوست آهو و در قرن سوم نگاشته شده و از اوّل جزء 23 تا پايان جزء 25 را در بر دارد. در صفحه اوّل آن وقفنامه شاه عباس ماضي و با خطّ و امضاي شيخ بهائي قرار دارد:
«اين جزء قرآن مجيد را كه به خطّ شريف حضرت امام همام سبط الرّسول و قرّة عين الوصي والبتول ابي محمّدالحسن عليه الصّلوة والسّلام است، وقف نمود بر روضه مقدّسه منوّره مطهّره سدره مرتبه رضيّه رضويّه علي صاحبها الف الف سلام و تحيّة حرّره الدّاعي بهاءالدّين محمّد العاملي.»
شايان ذكر است كه در هر صفحه اين قرآن 7 سطر قرار داده شده است. در صفحه آخر آن، عبارتِ «كَتَبَهُ حَسَنُ بْنِ عَليّ ابْنِ أبيطالِبِ في سَنَةِ إحْدي وَ أرْبَعينَ» به چشم مي خورد.
اين قرآن در ابعاد 5 / 6 × 5 / 12 سانتيمتر و جلد نوساز آن در اندازه 5/16 × 7/11 سانتيمتر است كه در موزه قرآن آستان قدس رضوي نگهداري مي شود.
اين قرآن به خطّ كوفي و بر روي پوست آهو نگاشته شده كه متعلّق به قرن سوم است. اين قرآن تنها جزء 16 از يك سي پاره مي باشد. در هر صفحه آن 7 سطر با اعراب و اعجام گنجانده شده و اندازه آن 5 / 6 × 12 سانتيمتر مي باشد. در صفحه آخر آن، عبارت «كَتَبَهُ حُسَيْنُ بْنِ عَلّي» نگاشته شده است. واقف اين قرآن، مجهول و در موزه قرآن آستان قدس رضوي نگهداري مي شود.
اين قرآن از آيه 180 سوره بقره تا سوره ناس - آخرين سوره قرآن - را شامل مي شود. خطّ آن كوفي و بر روي پوست آهو نگاشته شده و متعلّق به قرن سوم مي باشد. در هر صفحه آن 16 سطر با اعراب و اعجام و به فاصله هر 10 آيه، يك ستاره (*) نقش بسته است. در پايان آن، بعد از سوره ناس، عبارت «قَولُهُ الْحَقّ وَ لَهُ الْمُلْكُ انّ اللهَ لايُخْلِفُ الْمَعادَ، كَتَبَهُ الْمُنْتَظِرُ بِوَعْدِهِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَليِّ بْنِ أبيطالِب» نگاشته شده است.
اين نسخه در قطع بياضي و به اندازه 6/9 * 5/15 سانتيمتر مي باشد كه داراي 369 برگ است. واقف آن، نامعلوم و در موزه قرآن آستان قدس رضوي نگهداري مي شود.
اين نسخه به احتمال قوي به صورت كامل تدوين شده و تعداد سوره هاي آن به يكصد و سيزده سوره مي رسيده است. سوره توبه در اين قرآن، قبل از سوره مائده قرار داشته و ترتيب نگارش سوره ها به ترتيب نزول آنها بوده است.(20)
اين قرآن كه با نقطه و اعراب مزيّن است، در «دارالفنّ الاسلامي» قاهره نگهداري مي شود.
اين قرآن شامل سوره هاي نور، قصص، عنكبوت، روم، لقمان، سجده، احزاب، مؤمن، فصّلت، جاثيه، احقاف، واقعه و حديد مي باشد. خطّ آن كوفي و در قرن سوم با اعراب،اعجام، شدّ، مدّ، تنوين و همزه، نگارش يافته است.
آيه 60 سوره نور «بزينة و ان يستعفف» اوّلين و آيه 5 سوره حديد «وَ هُوَ مَعَكُمْ أيْنَ ما كُنْتُمْ» آخرين آيه نگاشته شده در آن مي باشد.
در هر صفحه آن 16 سطر جاي گرفته و مجموع صفحات آن به 27 برگ مي رسد.
قطع آن بياضي و در اندازه 25 × 7 / 17 سانتيمتر مي باشد. در صفحه دوم آن كه پايان سوره نور است، عبارت «كَتَبَهُ عَليُّ بْنِ مُوسي » خودنمايي مي كند. آيةالله العظمي ميلاني در بالاي صفحه 18 آن چنين مرقوم داشته اند:
«بسمه جلّ اسمائه، هذه سبعة و عشرون ورقاً من القرآن المجيد المعنونة بأنّها خطّ مولانا الامام عليّ بن موسي الرّضا صلوات الله و سلامه عليه، و قد كانت في النّجف الاشرف في بيت العلاّمة النّحرير الحجّة الشّيخ عبدالحسين الاميني، صاحب كتاب الغدير دامّت ايّامه لأجل ان تنتقل الي مكتبة الامام عليه آلاف التّحيّة والسّلام، محمّد هادي الحسيني الميلاني، جمادي الثّانيّة 1367.»
اين قرآن نيز در موزه قرآن آستان قدس رضوي نگهداري مي شود.(21)
اين قرآن شريف روي پوست و به خطّ كوفي نگاشته شده است. قطع آن وزيري كوچك و بياضي است كه داراي 324 ورق، در ابعاد 17 * 5/23 سانتيمتر مي باشد.
اين اثر ارزشمند در دوره صفويه به آستانه مقدّسه حضرت معصومه عليها السلام وقف شده و به شماره 1204 به ثبت رسيده است.(22)
1. پژوهشي در تاريخ قرآن كريم، سيد محمّدباقر حجّتي، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، چاپ نهم، تهران، 1375 ش، ص 212.
2. امّي معاني مختلفي دارد، نداشتن سواد نوشتاري، يكي از آن معاني مي باشد.
3. براي آگاهي بيشتر، ر.ك: همان، ص 212 - 201؛ پژوهشي در علوم قرآن، حبيب الله احمدي، دفتر انتشارات اسلامي، چاپ اوّل، قم، 1376 ش، ص 83 - 84 و منابع ديگر.
4. بحارالانوار، محمدباقر مجلسي، مؤسّسة الوفاء، بيروت، 1404 ق، ج 89، ص 48.
5. پژوهشي در تاريخ قرآن كريم، ص 386، به نقل از الاتقان، ج 1، ص 99.
6. پژوهشي در علوم قرآن، ص 98.
7. بحارالانوار، ج 89، ص 53.
8. تلخيص التمهيد، محمدهادي معرفت، مركز مديريت حوزه علميه، چاپ چهارم، قم، 1415 ق، ج 1، ص 125.
9. بحارالانوار، ج 89، ص 43.
10. همان، ص 42.
11. پژوهشي در تاريخ قرآن كريم، ص 386، به نقل از الفهرست، ابن نديم، ج 1، ص 41 و 42.
12. بحارالانوار، ج 89، ص 51.
13. پژوهشي در تاريخ قرآن كريم، ص 387.
14. تلخيص التمهيد، ج 1، ص 128؛ پژوهشي در تاريخ قرآن كريم، ص 391، به نقل از الفهرست، ج 1، ص 41 و 42.
15. بحارالانوار، ج 89، ص 42.
16. اصول كافي (8 جلدي)، ثقةالاسلام كليني، چاپ دارالكتب الاسلاميه، تهران، 1365 ش، ج 2، ص 633، ح 23.
17. پژوهشي در تاريخ قرآن كريم، ص 411.
18. همان، ص 417.
19. همان، ص 413.
20. همان، ص 399.
21. تصاوير مصاحف امامان(ع) از كتاب ارزشمند «پژوهشي در تاريخ قرآن كريم» كپي شده است، بدين وسيله از نويسنده گرامي آن تشكّر مي شود.
22. براي اطلاعات بيشر، ر.ك: مجله فرهنگ كوثر، ش 60، مقاله جناب آقاي بهزاد يوسف زاده، ص 103 و 107.